به گزارش شهرآرانیوز؛ نامها سرگذشتی به گستره تاریخ زندگانی بشر دارند. اینکه نامی برای فردی یا مکانی انتخاب شده است، خود نشاندهنده تاریخ آن مکان و دیار است؛ البته گاهی اختلافهایی بر سر نام افراد و مکانها دیده شده است، اما در این میان، اسناد تاریخی نظر نهایی را در اینباره تأیید و تأکید میکنند. نام سرزمینها و کشورها بیشتر از نام طوایف و نژادهایی که در آنجا زندگی میکردهاند، گرفته شده است.
نام بیشتر رودها از رنگ آبها و شکل ظاهری آنها بیرون آمده است و نام کوهها را نیز اغلب از شباهت آنها با چیزهای دیگر گرفتهاند. اما به دریاها تقریبا نام کشورها و سرزمینهایی را که به آنها نزدیک بوده است، دادهاند. ازآنجاکه قوم آریایی یکی از اقوام کهن بشر است، هرجا که این قوم پا بر سرزمینی نهاده و سکنا گزیده است، به اعتبار آنها برای سرزمین و مکانهای زیرسیطره آن قوم نیز نامهایی انتخاب شده است. شاید مهمترین مکانی که نشاندهنده حضور طولانیمدت این قوم در یک محدوده جغرافیایی است، دریای پارس یا خلیج عجم باشد.
دریایی که سراسر جنوب ایران را فراگرفته و، چون قسمت عمده آن کرانههای سرزمین فارس در ایران را دربر گرفته است و از میان مردم ایران، مردم فارس یعنی پارسیان باستان، زودتر از طوایف دیگر با جهان غرب رابطه بههم زدهاند، از روزی که به تدوین تاریخ و جغرافیا آغاز کردهاند، آن را «دریای فارس» یا «خلیجفارس» نامیدهاند. کلمه پارس و فارس را یونانیان قدیم «پرس» تلفظ کردهاند و به همین دلیل در تسمیه این خلیج، این کلمه را نیز به کار بردهاند.
(مقالات سعید نفیسی در زمینه تاریخ، تصوف، فرهنگ و ادب ایران، ص ۲۴۵، بنیاد موقوفات افشار).
از باستان تا امروز در همه آثار تاریخی، جغرافیایی و دایرهالمعارفهای بزرگ جهان، آبهای جنوب ایران از پیوستگاه اروندرود تا تنگه هرمز به نام خلیجفارس شناخته شده است. تاریخنگاران و جغرافیانگاران و باستانشناسان تاکنون از این دریا به نامهای خلیجفارس، خلیجالعجم، دریای پارس و بحر پارس یاد کردهاند.
در اوستا، در چندین جا از خلیجفارس به نام دریای «پوئیتیک» یا «پوئیدیک» یا «پودیگ» و از دریای مکران (دریای عمان) به نام «سدویس» و از اقیانوس هند به نام «فراخکرت» یاد شده است. در شماره۱۸ فرگرد۵، بخش وندیداد اوستا، آمده است: «من اهورامزدا، آبها را بر مردارها و دخمهها و بازماندههای چرکین و استخوانها روان میکنم. آنگاه من، اهورامزدا، آبها را پنهانی بازمیگردانم. من اهورامزدا، آبها را به دریای پوئیتیک (خلیجفارس) بازمیگردانم (اوستا، کهنترین سرودهای ایرانیان، ۲/۷۰۷).»
سند دیگری که در آن از خلیجفارس یاد شده است و امروز در موزه بریتانیا نگهداری میشود، نقشی است که در زمان یکی از پادشاهان بابل بر لوحهای سفالین ترسیم شده است. این لوحه، جهان آن روزگار را نشان میدهد. شرح پیرامون و پشت نقشه میرساند که تمام دنیای شناختهشده آن دوران، از بابل و آشور و پیرامون آنها نمیگذرد.
این سرزمین به شکل دو مربع مستطیل در درون دایرهای ترسیم شده است و رود فرات نیز از بالا به پایین جریان دارد و هر دو را خلیجفارس فرا گرفته است. دیرینگی این سند، ۶هزار سال پیش تخمین زده شده است و در آن، علاوهبر بابل و آشور، کوههای آذربایجان و کردستان در شمال و اهواز در جنوب قرار دارد. در آبهای پیرامون این نواحی، جزیرههایی به شکل مثلث ترسیم شده است.
اناکسیماندر ملطی (۶۱۰ - ۵۴۶ پ. م) در نقشه جهان خود از خلیجفارس نام برده است. این اثر در کتاب kleiner es schriften اثر «ی. للول، لایپزیگ ۱۸۳۶ میلادی» منتشر شده است. هکاتئوس ملطی (۵۴۹ - ۴۷۳، پس از میلاد)، از سرشناسترین جغرافیدانان روزگار خود، نقشهای از جهان ترسیم کرده است که در آن آبهای اقیانوس پیرامون خشکیها را فرا گرفتهاند. در این نقشه، خلیجفارس و خلیج عربی (دریای سرخ) دیده میشوند.
برپایه نوشته نویسندگان یونانی، چون کتزیاس (۴۴۵ - ۳۸۰، پس از میلاد)، گزنفون (۴۳۰-۳۵۲ پس از میلاد)، و استرابون (۶۳ پس از میلاد - ۲۴میلاد)، یونانیان به این دریا نام «پرس» و به سرزمین ایران [نام]«پارسه»، «پرسای» و «پرسپولیس» یعنی شهر یا کشوری «پارسه»، «پرسای» و «پرسپولیس» یعنی شهر یا کشور پارسیان دادهاند. (خلیجفارس، محسن شاملو، ص ۱۱).
نخستین کسی که از دریای فارس در اثر خود یاد کرده است، ابوالقاسم عبیدا... بن عبدا... بن احمدبن خردادبه، متوفای ۳۰۰ قمری است. او در کتاب «المسالکوالممالک» نوشته است: «دریای فارس، که دریای بزرگی است، به هنگام طلوع ماه دارای جذر و مد نمیباشد، مگر دوبار در سال (ابن خردادبه، المسالکوالممالک، ص ۵۳)».
پس از او در برخی منابع کهن نیز از این دریا به همین نام ذکر شده است؛ ازجمله قدامهبنجعفر، متوفای ۲۶۶ قمری در کتاب «الخراج»، ابنواضح یعقوبی متوفای ۳۳۴ قمری در کتاب تاریخ یعقوبی، ابوبکر احمدبن محمدبن اسحاق، مشهور به ابنفقیه، متوفای ۲۹۰ قمری در کتاب مختصرالبلدان.
ابنفقیه در همان کتاب وقتی از آیههای شریف ۱۹ و ۲۰ سوره الرحمن یاد میکند، مینویسد: «قال ا... عزوجل مرج البحرین یلتقیان، یروی عن الحسن قال بحر فارس و الروم.»
یکی از نسخههای خطی کهن قرآن متَرجَم که از نسخههای قرآنی تاریخدار موجود است، در کتابخانه توپقاپی به شماره ۲۹۰ نگهداری میشود. این تفسیر نوشته بونصر حدادی از دانشمندان قرن پنجم قمری است. وی اهل خراسان بوده و سالها در این خطه به تدریس پرداخته است. «معانی کتاب ا... تعالی و تفسیره المنیر» اثر ابونصر احمدبن محمدبن حمدان حدادی، از قدیمیترین ترجمه/ تفسیرهای فارسی قرآن است که در اواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم، احتمالا در غزنین، تصنیف شده است.
نسخهای سلطنتی از مجلد هشتم این ترجمه/ تفسیر فارسی (با کتابت و تذهیب درخشان عثمانبنحسین وراق غزنوی در ۴۸۴قمری) که به دستور سلطان ابراهیم غزنوی (حکـ: ۴۵۱-۴۹۲ قمری) فراهم آمده، در بخش خزینه امانت موزه توپقاپی سرای استانبول محفوظ است که گویای اهمیت و اعتبار این اثر در آن دوره تاریخی است و کهنترین دستنویس موجود از ترجمه قرآن و چهارمین نسخه تاریخدار فارسی به شمار میرود.
تفسیر حدادی به گواهی تاریخ کتابت نسخه توپقاپی (۴۸۴قمری) پس از تفسیر معروف به ترجمه تفسیر طبری (نیمه قرن چهارم)، در زمره کهنترین تفاسیر فارسی قرار دارد و در ردیف آثاری همچون تاجالتراجم ابوالمظفر شاهفور اسفراینی و تفسیرالتفاسیر ابوبکر عتیق سورابادی نیشابوری جای میگیرد، اگر از آن دو قدیمتر نباشد.
نسخه توپقاپی یک اثر هنری کمنظیر است. آن هنرمند سحرآفرین که نسخه توپقاپی را کتابت و تذهیب کرده است، کیست؟ عثمانبنحسین وراقغزنوی. وی نام خود را به عنوان کاتب و مذهب این اثر در پایان نسخه توپقاپی آورده و به کتابت و تذهیب آن در ماههای سال ۴۸۴قمری تصریح کرده است: «کتبه و ذهبه العبد عثمان بن الحسین الوراق الغزنوی فی شهور سنه أربع وثمانین و اربعمائه». درون کتیبه سرآغاز سوره حج نیز عبارت «عمل عثمان»، هر واژه در خانهای جداگانه آمده است که به نام مذهب اشاره دارد.
نام عثمانبنحسین وراقغزنوی یادآور قرآنهای نفیس سیپارهای است که در آستانقدسرضوی (مشهد) نگهداری میشود و در مهر ماه۱۳۸۷ به عنوان نخستین اثر تاریخی منقول در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. عثمانوراق این قرآن سیپاره را که هر پاره آن دربردارنده یک جزء است، طی سالهای۴۶۲- ۴۶۶ قمری به امر «الشیخالرئیسالسید ابوجعفر محمدبناحمد عبدوسی» کتابت و تذهیب کرده و نام خود و تاریخ کتابت و تذهیب را در پایان برخی از اجزا آورده است. براساس برخی ترقیمههای عثمان وراق در قرآن سیپاره آستانقدس، میتوان کنیه و نام و نسب وی را به صورتی کاملتر به دست آورد؛ ابوعمرو عثمانبنحسین بنابیسهل وراقغزنوی.
در بخشی از کتاب معانی کتابا... حدادی وقتی به آیه ۶۰ سوره کهف میرسد، نکاتی درباره واژه «البحرین» که در این آیه آمده است، میدهد. همانطور که در روایات ذیل این آیه نقل شده است که منظور از این دو دریا، یکی دریای فارس و دیگری دریای روم است، حدادی نیز در ترجمه ذیل این آیه مینویسد: «یاد کن و یادآر، چون موسی علیهالسلام گفت مر شاگرد خویش یوشعبننون را باز نباشم، از رفتن تا برسم بدان جای کی دو دریا بهم آید. یکی دریای خوش و دیگر دریای شور، یکی دریای پارس و دیگری دریای روم.»
حدادی بهصراحت با تکیه بر روایات برجایمانده در تفسیر این آیه شریف به دریای پارس اشاره میکند. از این مطلب میتوان دریافت که در متون کهن اسلامی بهویژه متون تفسیری، از این دریا به نام «دریای پارس» یاد شده است. در متون تاریخی نزدیک به این تفسیر نیز این دریا به همین نام یاد شده است. ابوریحان بیرونی در کتاب «التفهیم لاوائلصناعهالتنجیم» نیز از دریای پارس و خلیجپارس یاد کرده است. (ابوریحان بیرونی، التفهیم لاوائلصناعهالتنجیم، ص ۱۶۷).